امید واقعا تصمیشو گرفته باید بی خیال شی .
من چجور با حجم این جمله کنار بیام
آسمون روستا آبی تر از همیشه است خنکای هوا
و سبزه هایی که تازه روییدن بچگیمو یادم میارن
حتی خونه نمیتونه حالتو خوب کنه حتی این دشت قشنگ
به قول زهرا چی بگم چی بگم بادل من چیکار کردن
به این همه قشنگی چی بگم که داری مقابل غم من کم میاری
به دشتی سرسبزی که داره صدام میزنه باز با خوشحالی بدوم و بخندم چی بگم حس دویدنم نیست حس خندیدنم نیست
این هوا و این قشنگی روستا داره خفه ام میکنه بغض داره خفه ام میکنه
بوی رفتن می دهی در را باز میکنم وقتی برو که گنجشک ها و ستاره ها خوابند...
چی ,بگم ,خفه ,حس ,ام ,روستا ,چی بگم ,خفه ام ,داره خفه ,حس خندیدنم ,بدوم و
درباره این سایت